در صورت لود نشدن عکس , این متن نمایش داده میشود
در صورت لود نشدن عکس , این متن نمایش داده میشود
شهدا و امور ایثارگران پایگاه سید الشهدا

حرم شهدای گمنام

حرم شهدای گمنام شهر وزوان


در زیارت ناحیه است که دعا زیر قبه حسین(ع) پاره تن پیامبر(ص) مستجاب می شود و خداوند شفا را در تربت پاک سید الشهدا(ع) گذاشته است و اگر تو سری به بوستان شاهد شهر وزوان بزنی ، خواهی دید که پاره های تن حسین(ع) در آنجا دفن شده اند و مگر نه این است که فرمود:

«شیعیان ما از باقی مانده گل ما خلق شده اند»

پیامبر فرمود: «من و علی پدران این امت هستیم» و از آنجا که «کلهم نور واحد» هستند، پس حسین(ع) نیز پدر این امت است و اباعبدلله و تو شهید گمنام را عبدالله خطاب می کنی و حسین اباعبدالله است.

از خود بی خود می شوی وقتی به زیر قبه این پنج شهید گمنام می روی و دیگر چیزی بین اینجا و کربلا فاصله نمی بینی.

اینجا قطعه ای از کربلاست و مگر نه این است که «کل ارضٍ کربلا»

آری چه غریبانه در میان خاک آرمیده اند و آدمی را شرمگین می کنند و به او نشان می دهند که ماندن در رفتن است از این دیار خاک؛ و تا خاک نشوی، به افلاک نخواهی رفت.

آری اینجا قطعه ای از کربلاست و به نظر می رسد این 5 شهید گمنام به خوبی دریافته اند که «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» و عاشورا هنوز ادامه دارد و وجود این شهیدان راه حق بعد از حادثه کربلا ،مبیّن این ها است.

به راستی در می یابی که حسین(ع) هنوز در کربلا انتظار یاران خود را در طول همه دوران تاریخ می کشد و چه خوش رفتی است رفتن با شهادت و پیوستن به خیل عاشقان حسین(ع) .

آری شهیدان گمنام در این دنیای فانی گمنام هستند و نام و نشانی ندارند اما آنها در پیش پروردگارشان عندربهم یرزقونند و بالاتر از این رضوان الهی است. خود خدا این شهیدان را می خرد و خود تضمین کرده است این خرید و فروش را، و چه مبارک خرید و فروشی که:

ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بانَّ لهم الجنه ، یقاتلون فی سبیل الله.

فیفتلون و یقتلون وعدا علیه حقّا فی التوراه والانجیل و القرآن و من أوفی بعهده من الله فاستبشروا ببیکم الذی بایعتم به و ذلک هوالغور العظیم.

 

آدرس:شهر وزوان، خیابان امام خمینی، بوستان شاهد، حرم شهدای گمنام

۱۹ آبان ۹۴ ، ۱۹:۳۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
جمال محمد ابراهیمی

13 آبان تاریخ 3 واقعه بزرگ در ایران

  آفتاب: روز 13 آبان که در تقویم به عنوان روز مبارزه با استکبار نام‌گذاری شده یادآور سه واقعه مهم در تاریخ معاصر ایران است که در سه دوره مختلف رخ داده و به همین دلیل این روز را در تاریخ کشور به عنوان روزی به یادماندنی به ثبت رسانده است. 

تبعید امام خمینی(ره) به ترکیه در 13 آبان 1343، 13 آبان 1357 که روز دانش‌آموز نام گرفت و تسخیر لانه جاسوسی در 13 آبان 1358 عنوان این سه واقعه تاریخی است که نمی‌توان هیچ یک را از نظر اهمیت نسبت به دیگری اولی تر دانست چرا که هر کدام در دوره وقوع تاثیر گذاری خاص خود را داشته و شرایط را به نحوی تغییر داده‌اند.

تبعید امام خمینی به ترکیه 13 آبان 1343

کاپیتولاسیون یا حق قضاوت کنسولی حقی است که به اتباع بیگانه داده می‌شود و آنها را ازشمول قوانین کشور مصون ومستثنی می‌کند؛ درواقع در صورت ارتکاب جرم در خاک کشور، دولت میزبان حق محاکمه آن مجرم را ندارد.

کاپیتولاسیون ریشه در استعمار دارد و کشورهای استعمارگران این قانون را به کشورهای ضعیف تحت‌ سلطه تحمیل می‌کردند؛ کاپیتولاسیون درایران طی معاهده ترکمانچای برای اتباع روسیه به رسمیت شناخته شد و پس ازآن برخی کشورهای استعمارگر دیگر، این امتیاز نامشروع را بعلت ضعف حکومت های قاجاریه کسب کردند؛ اما، کاپیتولاسیون در سال 1306، تحت فشار افکار عمومی و فضای حاکم بر روابط بین‌الملل پس از جنگ اول جهانی لغو گردید.

هنوز بیش از 3 دهه از الغای کاپیتولاسیون نمی‌گذشت که محمدرضا پهلوی احیاگر مجدد آن شد. کابینه اسدالله علم در سیزدهم مهر سال 1342، به دستور شاه، پیشنهاد آمریکا مبنی‌بر اعطای مصونیت قضایی به اتباع آمریکایی را به صورت یک لایحه قانونی در هیتت دولت تصویب کرد.

چندی بعد این خبر به حضرت امام رسید و ایشان را به خروش و فریاد واداشت به طوری که در4 آبان 1343 ایشان طی نطقی تاریخی به رسوایی این اقدام ننگین پرداختند.

فرازهایی از سخنرانی ایشان چنین بود: « ... دولت با کمال وقاحت از این امر ننگین طرفداری کرد، ملت ایران را از سگ‌های آمریکایی پست‌تر کردند.

اگر چنانچه کسی یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد، بازخواست از او می‌کنند؛‌ اگر شاه ایران یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد بازخواست می‌کنند و اگر چنانچه یک آشپز آمریکایی شاه ایران را زیر بگیرد، مرجع ایران را زیر بگیرد، بزرگترین مقام ایران را زیر بگیرد، هیچ کس حق تعرض ندارد...». رژیم که در طول دو سالی که امام قیام کرده بودند، نتوانسته بود با هیچ شیوه‌ای، ایشان را آرام کند، تنها یک راه پیش پای خود می‌دید و آن تبعید امام بود.

در شب 13 آبان 1343، صدها کماندو به همراه مزدوران ساواک به منزل امام در قم حمله‌ور شدند ایشان را دستگیر و به تهران منتقل کردند و سپس با یک هواپیمای نظامی ایشان را به ترکیه تبعید کردند. این سرآغار هجرتی بود که 14 سال بعد پیروزی انقلاب اسلامی را به بار آورد.

روز دانش‌آموز 13 آبان 1357

در حالی که انقلاب اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی(ره) به روزهای سرنوشت سازی نزدیک می‌شد همه اقشار مردم ایران از زن و مرد و پیر و جوان، سعی در ایفا کردن نقش تاریخی خود و عمل به تکلیف الهی داشتند. در این میان دانش‌آموزان و نوجوانان شور و حال دیگری داشتند.

صبح روز 13 آبان 1357، دانش‌آموزان در حالی که مدارس را تعطیل کرده بودند، به سمت دانشگاه تهران حرکت کردند تا صدای اعتراض خود را به گوش همگان برسانند.

این جوانان پر شور و خداجو، گروه گروه، داخل دانشگاه شدند و به همراه دانشجویان و گروه‌های دیگری از مردم در زمین چمن دانشگاه اجتماع کردند. ساعت 11 صبح، مأموران،‌ ابتدا چند گلوله گاز اشک‌آور در میان این جمعیت خروشان پرتاب کردند؛ اما، اجتماع کنندگان در حالی که به سختی نفس می‌کشیدند، صدای خود را رساتر کرده و با فریاد الله‌اکبر، لرزه بر اندام مأموران مسلح شاه افکندند. در این هنگام تیراندازی آغاز شد و جوانان و نوجوانان بی‌گناه، یکی پس از دیگری، در خون خود غلتیدند. در این روز، 56 نفر شهید و صدها نفر مجروح شدند.

حضرت امام(ره) در پیامی به همین مناسبت فرمودند: «... عزیزان من صبور باشید، که پیروزی نهایی نزدیک است و خدا با صابران است ... ایران امروز جایگاه آزادگان است... من از این راه دور، چشم امید به شما دوخته‌ام ... صدای آزادی‌خواهی و استقلال‌طلبی شما را به گوش جهانیان می‌رسانم.»

به خاطر گرامیداشت یاد و خاطره شهیدان دانش‌آموز، این روز در تاریخ انقلاب اسلامی به نام روز دانش‌آموز نام‌گذاری شده است.

تسخیر لانه جاسوسی ـ روز مبارزه با استکبار جهانی 13 آبان 1358

در ابتدای انقلاب و زمان حکومت دولت موقت با هدف وادار کردن آمریکا به استرداد شاه و اموال ملت ایران، دانشجویان تصمیم به اشغال سفارت آمریکا گرفتند. دانشجویان از دانشگاه‌های تهران، پلی‌تکنیک، صنعتی شریف، شهید بهشتی و ... گرد هم آمدند و طی یک راهپیمایی تا سفارت آمریکا از دیوارهای سفارت بالا رفته و علیرغم مقاومت محافظین و آمریکایی‌ها، سفارت را به تصرف کامل درآوردند.

در هنگام تسخیر سفارت، آمریکایی‌ها به سرعت مشغول نابود کردن بسیاری از اسناد دخالت‌ها و تجاوزارت و غارت‌های خود شدند ولی پس از تسخیر سفارت به سرعت از نابودی باقی‌مانده اسناد جلوگیری شد و بعدها اسنادی که از لانه جاسوسی آمریکا به دست آمده بود چاپ شده و در اختیار همگان قرار گرفت. به محض انتشار این خبر، مردم بسیاری با خشم و انزجار مقابل لانه جاسوسی تجمع کرده و از حرکت دانشجویان حمایت کردند.

امام خمینی‌(ره) نیز در پیامی این حرکت را انقلاب دوم و بزرگ‌تر از انقلاب اول نامیدند. این حرکت دانشجویان معترض، خشم آمریکایی‌ها را برانگیخت و آنها که ناتوان از درک ملتی استقلال‌طلب و آزادی‌خواه بودند، دست به اقداماتی بر ضد جمهوری اسلامی ایران زدند؛ از آن جمله فشار آوردن به مجامع بین‌المللی مانند سازمان ملل، سازمان کنفرانس اسلامی، شورای امنیت و ...، ایجاد جو منفی تبلیغاتی علیه دانشجویان مسلمان و برخی اقدامات دیگر از جمله آنهاست.

اما پس از بی‌ثمر ماندن، آنها به اقدامات جدی‌تری روی آوردند؛ از جمله قطع کامل روابط سیاسی در 20 مهر 1359، حمله نظامی به ایران و تجاوز به خاک کشورمان که به شکست مفتضحانه آنها در صحرای طبس انجامید و نیز محاصره اقتصادی و بلوکه کردن دارای‌ها و اموال ایران و... که هیچ‌کدام تاکنون درعزم ملت ایران برای مقابله با ظلم و بی‌عدالتی جهانی ومنشا اصلی آن در جهان یعنی استکبار جهانی و آمریکا خللی وارد نکرده است.

و این‌گونه نام روز 13 آبان برای همیشه در تاریخ ایران ماندگار شد.
۱۲ آبان ۹۴ ، ۲۰:۳۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
جمال محمد ابراهیمی

سردار شهید مهدی باکری

مهدی باکری در سال 1333 شمسی در میاندوآب به دنیا آمد. با ورود به دانشگاه مرحله‌ی جدیدی از زندگی علمی و سیاسی او آغاز شد. در همان سال‌ها به طور جدی پا در عرصه‌ی مبارزات سیاسی و انقلابی گذاشت. مطالعه‌ی کتاب ولایت فقیه امام خمینی نقش مهدی در شکل‌گیری شخصیت او بر جا گذاشت.


او در دانشگاه درس خواندن و یاور دانشجویان و بیرون از دانشگاه یک دانشجوی پر شور و حال و واقف به اوضاع و احوال زمان بود. او و دوستانش نقش مهمی در بر پایی تظاهرات شهر تبریز در پانزدهم خرداد 1354 و 1355 داشتند. همان زمان وی توسط ساواک شناسایی شد و بارها برای بازجویی به اداره‌ی امنیت برده شد اما چون مدرکی علیه او نداشتند تحت نظر آزاد شد. بعد از گرفتن مدرک مهندسی برای ادامه مبارزه از محیط دانشگاه خارج شد. در سال 1356 به عنوان افسر وظیفه به خدمت سربازی رفت و به تهران مأمور شد. در بحبوحه‌ی انقلاب مهدی به فرمان امام خمینی از پادگان گریخت و به ارومیه بازگشت. در این دوران مخفیانه زندگی می‌کرد و نیروهای جوان را سازماندهی و تربیت کرد.
با پیروزی انقلاب مهدی نقشی فعال در سازماندهی سپاه پاسداران داشت. مدتی هم دادستان دادگاه انقلاب ارومیه شد. او در سال 1359 ازدواج کرد و روز بعد از عقد به سوی جبهه شتافت. در منطقه ی غرب سمت فرماندهی سپاه را به عهده گرفت. همان روزها بود که علی صیاد شیرازی به کردستان آمد و با مهدی آشنا شد.
مهدی پس از شرکت در عملیات‌های مختلف و پاکسازی ضد انقلاب، به منطقه‌ی جنوب کشور رفت و معاونت تیپ نجف اشرف را به عهده گرفت. در عملیات فتح‌المبین، در منطقه‌ی رقابیه از ناحیه چشم مجروح شد. پس از بهبود به جبهه بازگشت و پس از آزاد سازی خرمشهر دوباره مجروح شد. با تشکیل تیپ عاشورا فرماندهی این تیپ را به عهده گرفت.
در عملیات حماسی خیبر که در جزیره ی مجنون بر پا شد برادرش به شهادت رسید. در روزهای آخر اسفندماه 1363 عملیات بدر آغاز شد. مهدی و نیروهایش ضربات مهلکی بر ارتش عراق می‌زنند. در روزهای 25 اسفند ماه مهدی و همرزمانش در مقابل عراقیها مقاومت کردند.
هر چند فرماندهان ارشد سپاه سعی کردند مهدی را به عقب بازگردانند توجهی نکرد و سرانجانم با اصابت گلوله‌ای به سرش به سختی مجروح می‌شود و هنگام بازگشت به عقب موشکی به قایق آنها اصابت می‌کند و پیکر آنها راهی دریاها می شود.


۲۷ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۲۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
جمال محمد ابراهیمی

شاهرخ حُر انقلاب اسلامی

بسمه تعالی

زندگی نامه ی شاهرخ ضرغام:کسی که در سی و یک سالگی عمر خود زندگی عجیبی را رقم زد.از همان دوران کودکی، با آن جثه  درشت و قوی، نشان داد که خلق و خوی پهلوانان را دارد.شاهرخ هیچگاه زیر بار حرف زور و ناحق نمی رفت.دشمن ظالم ویار مظلوم بود.دوازده سالگی طعم  تلخ یتیمی را چشید.از آن پس با سختی ،روزگار را سپری کرد.در جوانی به سراغ کشتی رفت.سنگین وزن کشتی می گرفت.چه خوب پله های ترقی را یکی پس از دیگری طی میکرد.قهرمان جوانان ،نایب قهرمان بزرگسالان،دعوت به اردوی تیم ملی کشتی فرنگی.همراهی تیم المپیک ایران ...این ها همه ماجرا نبود ،وی هر شب در کاباره،دعوا،چاقو کشی،و...پدر نداشت از کسی هم حساب نمی برد.در دوران بزرگسالی با دیدن ساواک و ... ایمان آورد و عاشق امام حسین (ع) بود.وی از دوران کودکی علاقه شدید به آقا داشت.این محبت قلبی را از مادرش به یادگار داشت.و در دوران تبعید امام:ببینید رفقا ،ما اینهمه به خاطر امام حسین به سر و سینه ی خودمون میزنیم،از آن طرف فرزند این مولای ما یعنی آقای خمینی را گرفته اند.بدون دلیل هم تبعیدش کرده اند.اما ما هیچ کاری نمیکنیم.مگر ایشان چه گفته این سید می گوید:شاه نباید پول مملکت را اینقدر صذف عیاشی و جشن و خوش گذرانی کند.در دوران انقلاب علاقه ی شاهرخ به اقا تا جایی رسیده بود که روی سینه اش در اوایل انقلاب خالکوبی کرده بود (خمینی ،فدایت شوم)...

۲۲ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۴۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
جمال محمد ابراهیمی

بوسه ی امام بر پیشانی شهید جاویدی

صبح دومین روز حمله داخل سنگر فرماندهی قرار گاه خاتم الانبیاء (ص)( احمد کاظمی نتیجه قطعی شب اول عملیات والفجر دو را به من گزارش داد: آقا محسن، توی هیچ کدام از سه محور عملیاتی الحاق صورت نگرفته کاظمی که ساکت شد، گفتم: راحت بگو شکست خوردیم! احمد سر تکان داد. متأسفانه همین طوره! برگشتم و به سرهنگ علی صیاد شیرازی نگاه کردم. پرسیدم: برادر صیاد، از ارتش چه خبر؟ سرهنگ جلو آمد و گفت: آقا محسن، تعریفی نداره، دیشب ارتفاع کینگ هم سقوط نکرده!

مدام مسئولین سیاسی کشور زنگ می‌زدند و از عملیات می پرسیدند. عملیات قفل شده بود و دل و دماغی برایم نمانده بود. بلند شدم و طول سنگر را قدم زدم . به شکست و توقف حمله فکر کردم. لحظه‌ای گوشم رفت به بی سیم چیِ سرهنگ صیاد شیرازی که او را صدا می‌کرد: جناب سرهنگ، فرمانده لشکر ۷۷ خراسان! صیاد شیرازی گوشی را گرفت. به صورت او زُل زدم. با خود گفتم: لابد مشکلی پیش اومده! هرچه می‌گذشت، لبخند ظریف سرهنگ توی صورتش روشن‌تر می‌شد سر تکان داد و شمرده شمرده، با لحن پیروزمندانه و تحکم توی گوشی بی سیم گفت: دست تک تک سربازها را می‌بوسم. از طرف من بهشون خدا قوت بگید خبر خوش سرهنگ شد اکسیژن خالص و تا عمق ریه‌ام دوید. سر حال و قبراق شدم خیلی زود جعفر اسدی (فرمانده لشکر ۳۳ المهدی(عج) که در آن زمان تیپ مستقل المهدی(عج) نام داشت) و برادرش صالح داخل سنگر قرارگاه شد، سلام آقا محسن! جلو آمدند و روبوسی کردیم، گفتم: کینگ آزاد شد. اومدم همین خبر را بدم! جعفر سر کم مویش را خاراند. نقشه لوله شده توی دستش را پهن کرد کف سنگر قرارگاه. ارتباط ما با گردان مالک قطع شده. کمیل روی ارتفاع صدر موفق نبوده و تو محاصره دست و پاه می زنه. گردان فجر تو عمق ۲۰ کیلومتری عراق چند پایگاه و ارتفاع مهم رو که بر تنگه و شاهراه دربندی خان مشرفه، تصرف کرده! الآن گلوگاه دشمن تو چنگ گردان فجره! فجر! گردان مرتضی!؟ ها بله! اشلو؟ ها بله؟ این که خوبه! بله، ولی یه مشکل بزرگ وجود داره! چه مشکلی؟ پایگاه‌های دور تا دور گردان فجر دست عراقیاست! در اصل، وضعیت «محاصره تو محاصره» پیش اومده! جعفر اسدی ساکت شد، گفتم نظرت چیه جعفر؟!

 

۱۰ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۳۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
جمال محمد ابراهیمی

شهید احمدرضا احدی

بسمه تعالی

نتیجه ی تلاش های بی وقفه و درس خواندن های چندین ساعته در روز.به فکر فرو رفتم که آیا جوانان گذشته این مرز و بوم هم،اینگونه درس میخواندند و کنکور و دانشگاه برایشان تنها دغدغه ی زندگی بود؟؟به یاد شهید احمدرضا احدی افتادم که نامش برسر زبان هاست خصوصا در بین نخبگان علمی .شهید احمد رضا احدی دارای رتبه اول کنکور سال 64 در رشته ی تجربی.به سراغ مادرش رفتم و سوال هایی در مورد وی ازش پرسیدم:-مادر؛احمد رضا متولد چه سالی بود؟؟روزش را به یاد ندارم فقط میدانم در آبان ماه1345در اهواز به دنیا آمد.-چرا اهواز؟؟پدر احمد رضا نظامی بود و طبق شرایط کاری چند سال به اهواز اعزام شد و ما آنجا ساکن بودیم.-تا چند سالگی احمد رضا در اهواز بود؟؟تا پایان دوره ی راهنمایی همزمان با آغاز جنگ مجددا به ملایر وطن اصلی خود بازگشتیم.-از چه زمانی به جبهه رفت؟؟از زمان شروع جنگ همزمان که وارد دبیرستان شد به جبهه رفت و کتاب هایش را به آنجا برد و درس هایش را در همانجا میخواند.  

۰۸ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۲۸ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
جمال محمد ابراهیمی

بسیج از دیدگاه امام خمینی(ره)


بسمه تعالی

 

بسیج از دیدگاه امام خمینی (ره):ائمه کا با همان دید الهی که داشتند ،می خواستند که این ملت ها را با هم بسیج کنند از راههای مختلف ،اینها را یک پارچه ککند تا آسیب پذیر نباشند.مملکت اسلامی باید همه اش نظامی باشد و تعلیمات نظامی داشته باشد.اگر دفاع بر همه واجب شد،مقدمات دفاع هم باید عمل شود...اینطور نیست که واجب باشد بر ما که دفاع کنیم و ندانیم که چجور دفاع کنیم.ارتش بیست میلیونی (بسیج)فرمول دفاع همه جانبه از انقلاب اسلامی است.بسیج مدرسه عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنامی است که پیروانش بر گذشته های رفیع ان اذان شهادت و رشادت سر داده اند. بسیج لشکر مخلص خداست که دفتر تشکیل آنرا همه مجاهدان از اولین تا آخرین امضاء نموده اند. اگر بخواهیم  انقلاب و کشور بیمه باشد و جمهوری اسلامی آسیب پذیر نباشد باید این شور وشوق ،این حرکت عمومی و این بسیج عظیم نیروهای ملت را روز به روز تقویت کنیم.یا اّیُهّا اَلَذینَ آمَنوا خَذوا حَذرَ کُم اَواَنفَروا جَمیعآ(ای کسانی که ایمان آورده اید،سلاح جنگ برگیرید و آنگاه دسته،دسته و یا همه به یکبار متفق برای جهاد بیرون روید).

 

۰۶ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۰۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
جمال محمد ابراهیمی

شهید احمد کاظمی



احمد کاظمی سال1337 در نجف آباد متولد شد. وی مدارک تحصیلاتی بسیاری را دارا بود که عبارت اند از : کارشناسی رشته جغرافیا

کارشناسی ارشد رشته مدیریت دفاعی را میتوان یاد کرد.

مروری بر خاطرات وی: اولین عید نوروزی بود که در جبهه بودیم،کندن کانال از خط شیر به طرف دشمن تصویب و شور و حال عجیبی  ایجاد شد. مرد باصفایی بود،شعری ساخته بود تا بچه ها به صورت دسته جمعی و در حال دویدن بخوانند و روحیه بگیرند: 

گروه خرازی عازم شیره، برا کندن کانال به اونجا میره،

این گروه تکه، جبهه شون شهر که.

آن شب هم که نیرو ها حرکت کردند تا به خط دشمن بزنند، "حاج حسین"داخل کانال ایستاده بود و با یک عشق عجیبی که داشتند بهشتی می شدند نگاه می کرد واشک میریخت... زمان شهادت احمد کاظمی که در سال 1384 در غرب کشور ،ارومیه به گروه شهیدان پیوست،ویکی از مسئولیت های وی :فرماندهی جبهه فیاضیه در آبادان تا عملیات ثامن الائمه علیه السلام.

۰۴ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۲۴ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
جمال محمد ابراهیمی

وصیت‌نامه نفر اول کنکور سال1364+ تصویر



بسم الله الرحمن الرحیم

فقط :نگذارید حرف امام به زمین بماند همین

حدود یک ماه روزه قرض دارم تا برایم بگیرید و برایم از همگی حلالیت بخواهید

والسلام

کوچکترین سرباز امام زمان(عج)

احمد رضا احدی

۱۹ تیر ۹۴ ، ۱۷:۰۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
جمال محمد ابراهیمی

تصویر رزمنده‌های که شب‌های قدر به معراج رفتند.

ربنای لحظات افطار از پایان یک روزه خبر می داد، ربنایی که تمام وجود رزمندگان مملو از حقانیت آن بود. بچه ها با اشتیاق فراوان برای نماز مغرب و عشا وضو می گرفتند."حجت الاسلام علی اکبر محمدی" از رزمندگان دوران دفاع مقدس با اشاره فضای ماه مبارک رمضان در جبهه گفت: سحری خوردن کنار آرپی چی و مسلسل، وضو با آب سرد و قنوت در دل شب توصیف ناشدنی است. ربنای لحظات افطار از پایان یک روزه خبر می داد، ربنایی که تمام وجود رزمندگان مملو از حقانیت آن بود. بچه ها با اشتیاق فراوان برای نماز مغرب و عشا وضو می گرفتند.



ماشین توزیع غذا به همه چادرها سر می زد و افطاری را توزیع می کرد. سادگی و صمیمیت در سفره افطار ما موج می زد و ما خوشحال از اینکه خدا توفیق روزه گرفتن را به ما هدیه داده بود سر سفره می نشستیم و بعد از خواندن دعا با نان و خرما افطار می کردیم .دعای توسل و زیارت عاشورا هم در این روزها حال و هوای دیگری داشت. معنویتی که « السلام علیک یااباعبدالله » « زیارت عاشورا » و یا « وجیه عندالله اشفع لناعندالله » در توسل به سفره افطار و سحر ما هدیه می کرد غیرقابل توصیف است و همین بنیه ی معنوی و عدم غفلت از لحظات معنوی رزمندگان را از دیگران ممتاز کرده بود. نمی توانم این لحظات را برای شما بیان کنم در لشگر 28 سنندج بودم و قرار بود بعد از یک هفته به خانه برگردم اما جاذبه این ماه مرا در کردستان ماندگار کرد. ماه رمضان بهترین و زیباترین خاطرات را برای ما در سنگرها به ارمغان می آورد.برکت دعا در کنار سنگرها، نماز روی زمین خاکی، سحری خوردن کنار آرپی چی و مسلسل، وضو با آب سرد، قنوت در دل شب، قیام روبروی آسمان بدون هیچ حجابی که تو را از دیدن وسعت ها بی نصیب کند، گریه ی بچه های عاشق در رکوع و همه چیز برای یک مهمانی خدا آماده بود.




۱۹ تیر ۹۴ ، ۱۶:۵۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
جمال محمد ابراهیمی