در صورت لود نشدن عکس , این متن نمایش داده میشود
در صورت لود نشدن عکس , این متن نمایش داده میشود
بایگانی مرداد ۱۳۹۴ :: شهدا و امور ایثارگران پایگاه سید الشهدا

۶ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

سردار شهید مهدی باکری

مهدی باکری در سال 1333 شمسی در میاندوآب به دنیا آمد. با ورود به دانشگاه مرحله‌ی جدیدی از زندگی علمی و سیاسی او آغاز شد. در همان سال‌ها به طور جدی پا در عرصه‌ی مبارزات سیاسی و انقلابی گذاشت. مطالعه‌ی کتاب ولایت فقیه امام خمینی نقش مهدی در شکل‌گیری شخصیت او بر جا گذاشت.


او در دانشگاه درس خواندن و یاور دانشجویان و بیرون از دانشگاه یک دانشجوی پر شور و حال و واقف به اوضاع و احوال زمان بود. او و دوستانش نقش مهمی در بر پایی تظاهرات شهر تبریز در پانزدهم خرداد 1354 و 1355 داشتند. همان زمان وی توسط ساواک شناسایی شد و بارها برای بازجویی به اداره‌ی امنیت برده شد اما چون مدرکی علیه او نداشتند تحت نظر آزاد شد. بعد از گرفتن مدرک مهندسی برای ادامه مبارزه از محیط دانشگاه خارج شد. در سال 1356 به عنوان افسر وظیفه به خدمت سربازی رفت و به تهران مأمور شد. در بحبوحه‌ی انقلاب مهدی به فرمان امام خمینی از پادگان گریخت و به ارومیه بازگشت. در این دوران مخفیانه زندگی می‌کرد و نیروهای جوان را سازماندهی و تربیت کرد.
با پیروزی انقلاب مهدی نقشی فعال در سازماندهی سپاه پاسداران داشت. مدتی هم دادستان دادگاه انقلاب ارومیه شد. او در سال 1359 ازدواج کرد و روز بعد از عقد به سوی جبهه شتافت. در منطقه ی غرب سمت فرماندهی سپاه را به عهده گرفت. همان روزها بود که علی صیاد شیرازی به کردستان آمد و با مهدی آشنا شد.
مهدی پس از شرکت در عملیات‌های مختلف و پاکسازی ضد انقلاب، به منطقه‌ی جنوب کشور رفت و معاونت تیپ نجف اشرف را به عهده گرفت. در عملیات فتح‌المبین، در منطقه‌ی رقابیه از ناحیه چشم مجروح شد. پس از بهبود به جبهه بازگشت و پس از آزاد سازی خرمشهر دوباره مجروح شد. با تشکیل تیپ عاشورا فرماندهی این تیپ را به عهده گرفت.
در عملیات حماسی خیبر که در جزیره ی مجنون بر پا شد برادرش به شهادت رسید. در روزهای آخر اسفندماه 1363 عملیات بدر آغاز شد. مهدی و نیروهایش ضربات مهلکی بر ارتش عراق می‌زنند. در روزهای 25 اسفند ماه مهدی و همرزمانش در مقابل عراقیها مقاومت کردند.
هر چند فرماندهان ارشد سپاه سعی کردند مهدی را به عقب بازگردانند توجهی نکرد و سرانجانم با اصابت گلوله‌ای به سرش به سختی مجروح می‌شود و هنگام بازگشت به عقب موشکی به قایق آنها اصابت می‌کند و پیکر آنها راهی دریاها می شود.


۲۷ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۲۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
جمال محمد ابراهیمی

شاهرخ حُر انقلاب اسلامی

بسمه تعالی

زندگی نامه ی شاهرخ ضرغام:کسی که در سی و یک سالگی عمر خود زندگی عجیبی را رقم زد.از همان دوران کودکی، با آن جثه  درشت و قوی، نشان داد که خلق و خوی پهلوانان را دارد.شاهرخ هیچگاه زیر بار حرف زور و ناحق نمی رفت.دشمن ظالم ویار مظلوم بود.دوازده سالگی طعم  تلخ یتیمی را چشید.از آن پس با سختی ،روزگار را سپری کرد.در جوانی به سراغ کشتی رفت.سنگین وزن کشتی می گرفت.چه خوب پله های ترقی را یکی پس از دیگری طی میکرد.قهرمان جوانان ،نایب قهرمان بزرگسالان،دعوت به اردوی تیم ملی کشتی فرنگی.همراهی تیم المپیک ایران ...این ها همه ماجرا نبود ،وی هر شب در کاباره،دعوا،چاقو کشی،و...پدر نداشت از کسی هم حساب نمی برد.در دوران بزرگسالی با دیدن ساواک و ... ایمان آورد و عاشق امام حسین (ع) بود.وی از دوران کودکی علاقه شدید به آقا داشت.این محبت قلبی را از مادرش به یادگار داشت.و در دوران تبعید امام:ببینید رفقا ،ما اینهمه به خاطر امام حسین به سر و سینه ی خودمون میزنیم،از آن طرف فرزند این مولای ما یعنی آقای خمینی را گرفته اند.بدون دلیل هم تبعیدش کرده اند.اما ما هیچ کاری نمیکنیم.مگر ایشان چه گفته این سید می گوید:شاه نباید پول مملکت را اینقدر صذف عیاشی و جشن و خوش گذرانی کند.در دوران انقلاب علاقه ی شاهرخ به اقا تا جایی رسیده بود که روی سینه اش در اوایل انقلاب خالکوبی کرده بود (خمینی ،فدایت شوم)...

۲۲ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۴۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
جمال محمد ابراهیمی

بوسه ی امام بر پیشانی شهید جاویدی

صبح دومین روز حمله داخل سنگر فرماندهی قرار گاه خاتم الانبیاء (ص)( احمد کاظمی نتیجه قطعی شب اول عملیات والفجر دو را به من گزارش داد: آقا محسن، توی هیچ کدام از سه محور عملیاتی الحاق صورت نگرفته کاظمی که ساکت شد، گفتم: راحت بگو شکست خوردیم! احمد سر تکان داد. متأسفانه همین طوره! برگشتم و به سرهنگ علی صیاد شیرازی نگاه کردم. پرسیدم: برادر صیاد، از ارتش چه خبر؟ سرهنگ جلو آمد و گفت: آقا محسن، تعریفی نداره، دیشب ارتفاع کینگ هم سقوط نکرده!

مدام مسئولین سیاسی کشور زنگ می‌زدند و از عملیات می پرسیدند. عملیات قفل شده بود و دل و دماغی برایم نمانده بود. بلند شدم و طول سنگر را قدم زدم . به شکست و توقف حمله فکر کردم. لحظه‌ای گوشم رفت به بی سیم چیِ سرهنگ صیاد شیرازی که او را صدا می‌کرد: جناب سرهنگ، فرمانده لشکر ۷۷ خراسان! صیاد شیرازی گوشی را گرفت. به صورت او زُل زدم. با خود گفتم: لابد مشکلی پیش اومده! هرچه می‌گذشت، لبخند ظریف سرهنگ توی صورتش روشن‌تر می‌شد سر تکان داد و شمرده شمرده، با لحن پیروزمندانه و تحکم توی گوشی بی سیم گفت: دست تک تک سربازها را می‌بوسم. از طرف من بهشون خدا قوت بگید خبر خوش سرهنگ شد اکسیژن خالص و تا عمق ریه‌ام دوید. سر حال و قبراق شدم خیلی زود جعفر اسدی (فرمانده لشکر ۳۳ المهدی(عج) که در آن زمان تیپ مستقل المهدی(عج) نام داشت) و برادرش صالح داخل سنگر قرارگاه شد، سلام آقا محسن! جلو آمدند و روبوسی کردیم، گفتم: کینگ آزاد شد. اومدم همین خبر را بدم! جعفر سر کم مویش را خاراند. نقشه لوله شده توی دستش را پهن کرد کف سنگر قرارگاه. ارتباط ما با گردان مالک قطع شده. کمیل روی ارتفاع صدر موفق نبوده و تو محاصره دست و پاه می زنه. گردان فجر تو عمق ۲۰ کیلومتری عراق چند پایگاه و ارتفاع مهم رو که بر تنگه و شاهراه دربندی خان مشرفه، تصرف کرده! الآن گلوگاه دشمن تو چنگ گردان فجره! فجر! گردان مرتضی!؟ ها بله! اشلو؟ ها بله؟ این که خوبه! بله، ولی یه مشکل بزرگ وجود داره! چه مشکلی؟ پایگاه‌های دور تا دور گردان فجر دست عراقیاست! در اصل، وضعیت «محاصره تو محاصره» پیش اومده! جعفر اسدی ساکت شد، گفتم نظرت چیه جعفر؟!

 

۱۰ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۳۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
جمال محمد ابراهیمی

شهید احمدرضا احدی

بسمه تعالی

نتیجه ی تلاش های بی وقفه و درس خواندن های چندین ساعته در روز.به فکر فرو رفتم که آیا جوانان گذشته این مرز و بوم هم،اینگونه درس میخواندند و کنکور و دانشگاه برایشان تنها دغدغه ی زندگی بود؟؟به یاد شهید احمدرضا احدی افتادم که نامش برسر زبان هاست خصوصا در بین نخبگان علمی .شهید احمد رضا احدی دارای رتبه اول کنکور سال 64 در رشته ی تجربی.به سراغ مادرش رفتم و سوال هایی در مورد وی ازش پرسیدم:-مادر؛احمد رضا متولد چه سالی بود؟؟روزش را به یاد ندارم فقط میدانم در آبان ماه1345در اهواز به دنیا آمد.-چرا اهواز؟؟پدر احمد رضا نظامی بود و طبق شرایط کاری چند سال به اهواز اعزام شد و ما آنجا ساکن بودیم.-تا چند سالگی احمد رضا در اهواز بود؟؟تا پایان دوره ی راهنمایی همزمان با آغاز جنگ مجددا به ملایر وطن اصلی خود بازگشتیم.-از چه زمانی به جبهه رفت؟؟از زمان شروع جنگ همزمان که وارد دبیرستان شد به جبهه رفت و کتاب هایش را به آنجا برد و درس هایش را در همانجا میخواند.  

۰۸ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۲۸ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
جمال محمد ابراهیمی

بسیج از دیدگاه امام خمینی(ره)


بسمه تعالی

 

بسیج از دیدگاه امام خمینی (ره):ائمه کا با همان دید الهی که داشتند ،می خواستند که این ملت ها را با هم بسیج کنند از راههای مختلف ،اینها را یک پارچه ککند تا آسیب پذیر نباشند.مملکت اسلامی باید همه اش نظامی باشد و تعلیمات نظامی داشته باشد.اگر دفاع بر همه واجب شد،مقدمات دفاع هم باید عمل شود...اینطور نیست که واجب باشد بر ما که دفاع کنیم و ندانیم که چجور دفاع کنیم.ارتش بیست میلیونی (بسیج)فرمول دفاع همه جانبه از انقلاب اسلامی است.بسیج مدرسه عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنامی است که پیروانش بر گذشته های رفیع ان اذان شهادت و رشادت سر داده اند. بسیج لشکر مخلص خداست که دفتر تشکیل آنرا همه مجاهدان از اولین تا آخرین امضاء نموده اند. اگر بخواهیم  انقلاب و کشور بیمه باشد و جمهوری اسلامی آسیب پذیر نباشد باید این شور وشوق ،این حرکت عمومی و این بسیج عظیم نیروهای ملت را روز به روز تقویت کنیم.یا اّیُهّا اَلَذینَ آمَنوا خَذوا حَذرَ کُم اَواَنفَروا جَمیعآ(ای کسانی که ایمان آورده اید،سلاح جنگ برگیرید و آنگاه دسته،دسته و یا همه به یکبار متفق برای جهاد بیرون روید).

 

۰۶ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۰۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
جمال محمد ابراهیمی

شهید احمد کاظمی



احمد کاظمی سال1337 در نجف آباد متولد شد. وی مدارک تحصیلاتی بسیاری را دارا بود که عبارت اند از : کارشناسی رشته جغرافیا

کارشناسی ارشد رشته مدیریت دفاعی را میتوان یاد کرد.

مروری بر خاطرات وی: اولین عید نوروزی بود که در جبهه بودیم،کندن کانال از خط شیر به طرف دشمن تصویب و شور و حال عجیبی  ایجاد شد. مرد باصفایی بود،شعری ساخته بود تا بچه ها به صورت دسته جمعی و در حال دویدن بخوانند و روحیه بگیرند: 

گروه خرازی عازم شیره، برا کندن کانال به اونجا میره،

این گروه تکه، جبهه شون شهر که.

آن شب هم که نیرو ها حرکت کردند تا به خط دشمن بزنند، "حاج حسین"داخل کانال ایستاده بود و با یک عشق عجیبی که داشتند بهشتی می شدند نگاه می کرد واشک میریخت... زمان شهادت احمد کاظمی که در سال 1384 در غرب کشور ،ارومیه به گروه شهیدان پیوست،ویکی از مسئولیت های وی :فرماندهی جبهه فیاضیه در آبادان تا عملیات ثامن الائمه علیه السلام.

۰۴ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۲۴ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
جمال محمد ابراهیمی