وصیت نامه شهید سید محسن نبوى

بسمه تعالى

بارالها، ترا سپاس مى‏گویم به خاطر همه نعمتهایى که به ماارزانى داشتى و جهت هدایت بندگانت پیامبرانى آفریدى، ترا سپاس‏مى‏گویم که مرا در چنین زمانى آفریدى که نبرد بین حق و باطل‏است و نور هدایت خود را در دل ما روشن نمودى تا تمیز دهنده بین‏آن دو باشیم. بارالها بخاطر دین رسول تو و بخاطر تو قدم در میدان‏گذاشتم و امیدوارم سرفراز در درگاه تو باشم.

پیامبرا، گواهى مى‏دهم که تو آخرین فرستاده خدایى وتکمیل کننده دین آدم، نوح، ابراهیم، موسى و عیسى )علیه‏السلام( وشهادت مى‏دهم پس از تو على )ع( و یازده فرزند گرامیش جانشین‏تو بوده‏اند و بخاطر دین تو چه زجرها که نکشیدند.

اماما، تو نایب بر حق امام زمانى و تو علمدار و پرچمدار دین‏خدا، تو مشخص کننده حق و باطلى، تو برملا کنند و تو پرده بردار ازروى منافقى، تو هادى مایى در این زمان، آنکس که به تو دل بست‏به امام و به پیامبر و به خدا دل بسته و آنکس که از تو دل برید از همه‏دل برید.

به مردم، اى امت مسلمان، اى توده‏هاى زجر کشیده و ستم‏دیده، اى کسانى که انقلاب را به پیروزى رساندید، همچنان دنباله‏رو، پشتیبان رهبر باشید تا انقلاب از هر گزندى حفظ بماند که این‏تجربه براى همه ثابت شده حفظ و پیروى از رهبرى برابر است باپیروزى و عدم شکست انقلاب.

به دوستانم، دوستان و برادرانم بدانید تنها مملکتى که دست‏رد به سینه ابر جنایتکاران زده مملکت ماست، بدانید که دشمن درپس توطئه‏اى پس از توطئه‏اى دیگر است و از پاى نمى‏نشیند.برادرانم انقلابها مزه تلخ، دودستگى و تفرقه که شعله‏ور کردنش‏توسط دشمن است و شکست بعدش را و تسلط جنایتکاران بر آنهارا چشیده‏اند، سعى کنید براى این مملکت تکرار نشود. برادرانم،مسلمانان، با هم به دوستى برخیزید و عیوب یکدیگر را به هم‏بگویید و از نقاط ضعف جلوگیرى کنید و گذشت داشته باشید.

به پدر و مادر و برادر و خواهرانم، اى پدر و مادر عزیزتر ازجانم، اول مرا حلال کنید و مرا ببخشید اگر کوتاهى در مورد شمابزرگوارانى که با رضایت مرا جهت حمایت اسلام روانه ساختید ازمن سر زده در این مدت عمرم، من همیشه شما را دوست داشتم واحترامتان را داشتم چون لایقش بودید. شمایى که با زجر و مشقت‏مرا بزرگ کردید و حالا که مى‏خواستید نتیجه عمل را ببینید که البته‏بهترینش را دیدید شما را تنها گذاشتم، از شما تقاضا مى‏کنم ذکرخدا و یادآورى اتفاقاتى که براى امام حسین)ع( این رهبر انقلابهاى‏جهان افتاده، آرام گیرید و هر گاه خواستید گریه کنید براى امام‏حسین )ع( گریه کنید نه براى من که من هم از او درس گرفتم وخوشحال باشید و شادى کنید که فرزندتان را در راه خدا دادید.

و امّا برادر و خواهرانم، اسلام به شما احتیاج دارد، سعى کنیدمسلمان واقعى و پشتیبان انقلاب و امام عزیز باشید، از کسانى که ضداین انقلاب و امام هستند دورى کنید که آتش آنها شما را نیز فرامى‏گیرد.

و امّا همسرم، اى کسى که واقعاً ترا از صمیم قلب همیشه‏دوست مى‏داشتم و اگر هدف خدا نبود هرگز از کنارت دورنمى‏شدم، از تو نیز سپاسگزارى مى‏کنم که همیشه فردى بودى که باخوشى و ناخوشى و خوبى و بدى من ساختى و اگر هم کمبودى‏داشتیم در زندگى به روى خودت نیاوردى و همیشه قانع بودى وزمانى هم که عازم جبهه شدم با وجودى که ناراحت بودى به روى‏خودت نیاوردى و مرا همراهى نمودى، پس از من تو آزادى هرطور صلاح مى‏دانى انجام دهى و تصمیمى که مى‏خواهى بگیرى،بگیر و ناراحت مباش که من بهترین راه را رفتم و انشاءالله امیدوارم‏که مورد قبول خدا قرار گرفته باشد و امیدوارم مرا حلال کنى.

در پایان امیدوارم خداوند همه را مورد عفو و بخشش خویش‏قرار دهد و از آن جمله من گنهکار رو سیاه به درگاهش را و همچنین‏امیدوارم این انقلاب به انقلاب حضرت مهدى )عج( برسد.

والسلام و علیکم و رحمت الله و برکاته

محسن نبوى 1362/12/2