فرازهایی از وصیت نامه شهید سید ابوالقاسم میر کاظمی
بسم رب الشهدا
خدایا تو می دانی و گواهی که از وصیت نامه شهید از وصیت نامه شهید در راهی قدم گذاشته ام که رضای تو در آن است. پروردگارا توفیق کوشش و جانبازی در این راه نصیبم بگردان.
مادر، پدر، خواهران و برادرم: امشب شب عاشورای خونین خمینی است شب جانبازی سربازان امام زمان است که اگر توفیق داشتم فردا من هم یکی از سربازانی هستم که در میدان نبرد حق علیه باطل و ستیز با کفر صدامی آماده نبردم.
نبرد من فقط به خاطر خداست. به خاط حاکمیت الله و رسیدن به لقاء الله می باشد. عاشقان حسین همه صف کشیده و به درگاه خدای خویش ناله می کنند.
مادرم: ممکن است فردا لطف الهی شامل حال من شود و من به شهادت برسم. وصیت با تو دارم که در عزای من می دانم که گریه می کنی ولی آنقدر گریه نکن که دشمن شاد گردد. می دانم ناراحت می شوی ولی ناراحت نباش چرا که هدیه ای که با دو دستت به به درگاه خدا تقدیم داشته ای آرزوی هر شخص خداپرست و خداجوی غیر از این نیست. این هدیه موجودی است که چند سال پیش خدا در دامان پاکت آفرید و تو لیلقت آن را داشتی که بتوانی پرورشش دهی و دوباره امانت را به صاحبش بازگردانی. ( انا لله و انا الیه راجعون). امیدوارم که مرا ببخشی چرا که نتوانستم وظیفه ام را نسبت به تو انجام دهم.
پدرم: مرا ببخش که بعضی اوقات به خاطر نادانی از شما نافرمانی کردم و خدای ناخواسته تورا رنجاندم.
خواهرانم: وظیفه شماست که عفت و پاکدامنی را حفظ کنید و نسبت به شوهرانتان مهربان و متین باشید که ( ان الله یحب الصابرین) . برادرم: ای امید پدر و مادرم ترا به خدا قسمت می دهم با پدر و مادر با مهربانی رفتار کنی مبادا بر اثر نادانی انها را به خشم بیاوری.
و اما وصیت کلی که با شما دارم این است که از خط اصیل اسلام که خط محمد (ص) و خط علی (ع) خط حسین و خط امام زمان (عج) و خط نایب برحقش خمینی کبیر است بیرون نروید.